یکی از مسئولان فرودگاه برای خرید بلیط مشهد به تهران بینالمللی هاشمی نژاد مشهد معتقد است که تعداد عراقیهایی که برای زیارت به این شهر میآیند از زمان ظهور داعش به طور تصاعدی افزایش یافته است. او گفت: «بعد از سقوط صدام در سال 2003، عراقیهای زیادی هر ساله به ایران میآمدند، اما بعد از دو یا سه سال اوضاع به نوعی یکنواخت شد. "من تخمین می زنم که برای مدتی حدود 100000 در سال معلق بود. اما در سال گذشته به شدت افزایش یافته است.»
چند راننده تاکسی که در نزدیکی خروجی فرودگاه کمپ زده اند، مشتاق هستند نظرات خود را بیان کنند. آنها هم بر این باورند که هم تعداد بازدیدکنندگان عراقی و هم زمانی که در مشهد می گذرانند افزایش یافته است. مهدی، راننده تاکسی 25 ساله، می گوید: «یک پسر عراقی را می شناسم که شش ماه است در محله طبرسی خانه ای اجاره کرده است.
با این حال، رانندگان تاکسی که در فرودگاه مشهد کار می کنند، به اندازه مهمانداران هواپیما، علاقه ای به بازدید از عراقی ها ندارند. یکی از رانندگان می گوید: «به نوعی دینار آنها بسیار بیشتر از ریال ما ارزش دارد. آنها ممکن است مانند گداها رفتار کنند، اما نرخ ارز به این معنی است که می توانند مانند پادشاهان زندگی کنند. زمانی که کربلای عراق را زیارت کردم، مبلغی معادل 800000 ریال (19 پوند، 28 دلار) برای رسیدن از فرودگاه به حرم پرداخت کردم، اما در اینجا برای تقریباً همان سفر، تنها حدود 150،000 ریال (3.50 پوند، 5.25 دلار) درآمد دارم. ایران واقعاً برای آنها ارزان است. اما آنها هنوز هم از این کرایه بد شکایت دارند و اغلب با مهمانی های بزرگ نیز می آیند. در واقع آنها مانند گله های گوسفند می آیند. من مجبورم بیش از چهار سرنشین در ماشینم نداشته باشم - در مجموع پنج نفر از جمله خودم - و ماشین من بیش از این را نمی تواند در خود جای دهد. اگر تصادف کنم چه اتفاقی میافتد؟»
مهدی امید زیادی ندارد که افزایش بازدیدکنندگان عراقی کمک زیادی به اقتصاد مشهد کند. «آنها حتی آنقدر هم خرج نمی کنند. آنها فقط برای فرار از جنگ اینجا هستند. موشهای کوچکی که در سوراخها میپرند.»
مهدی همچنین در مورد مردان عراقی که به قصد حمایت از جمعیت قابل توجه کارگران سکس شهر به مشهد می آیند، اظهار نظر می کند، که بسیاری از آنها از طریق سیستم شیعه «ازدواج موقت» که در ایران به عنوان صیغه شناخته می شود، تجارت می کنند.
«آنها به دنبال روسپی ها می آیند. یک روز یک پسر عراقی را برداشتم و از من پرسید که آیا در اطراف صیغههایی وجود دارد؟ به او گفتم وجود دارد، آیا دختر عراقی میخواهد؟ عربستان؟ بحرینی؟ لبنانی؟ آنها از سراسر جهان عرب اینجا هستند." مهدی خنده ای دلچسب می کند، اما او از خصومت تاریخی بسیاری از ایرانیان با اعراب استفاده می کند و این احساس را در بخش های مذهبی تر جامعه ایران منعکس می کند که تهدیدی برای پاکی زنان ایرانی است.
مهدی ادامه میدهد: «ما سزاوار آن چیزی هستیم که اجازه میدهیم آن عربها وارد کشورمان شوند. ما آنقدر افتخار و غرور کم داریم که حتی اعراب هم در این شهر مقدس حاضر می شوند و از زنان درخواست می کنند. اون حرومزاده ای که الان بهت گفتم؟ او در واقع تا حدودی فارسی می دانست. بنابراین به محض اینکه در مورد صیغه ها پرسید، هر نفرین پستی را که شنیده بودم رها کردم، یقه اش را گرفتم و از تاکسی بیرون انداختم. و همانطور که من رانندگی می کردم، فریاد زدم: "بخور!" - فقط برای اندازه گیری خوب.
شیرین کاری مهدی با مسافر عراقی با ناامیدی او به چیزی بیش از یک داستان سرگرم کننده تبدیل شد.
او می گوید: «احمق بشقاب های مرا پایین آورد. او من را به آژانس تاکسیرانی گزارش کرد و آنها با من تماس گرفتند، تاکسی من را به مدت دو ماه مصادره کردند و مجبورم کردند 4 میلیون ریال جریمه بپردازم. فقط برای دفاع از افتخار ما حق ماست! و به جای اینکه از من برای این کار تشکر کنند، مرا جریمه کردند!»